من زملک دیگرم تو از جهان دیگری
من زملک دیگرم تو از جهان دیگری
گفتگو با تو را باید زبان دیگری
*
در نگیرد خوی من با دشمنان دوست نام
بایدم بزمی دگر با دوستان دیگری
*
قصه ی دنیا پرستان روح ما را تیره کرد
زنگ دل را پاک کن با داستان دیگری
*
سقف کوتاه فلک جولانگه پرواز نیست
سیر دیگر بایدم در آسمان دیگری
*
روح حیوانی تورا از نور حکمت دور کرد
درتن مرد خدا باید روان دیگری
*
گرکه ازگل های معنی نکهت جان بایدت
جست و جو کن باغ دیگر باغبان دیگری
*
کس ندارد تاب این آتش که در جان منست
از دلم سر می کشد آتشفشان دیگری
*
دیده ی رمز آشنایان از زبان گویاترست
از سخن باشد نگاهم ترجمان دیگری
*
آتشین شعر مرا در سوز دل پیچیده اند
ناله ی جان سوز ما دارد نشان دیگری
*
اشک و آه و شور شعرو ناله ی شبهای من
هرسحر داریم باهم کاروان دیگری
*
درس عشق و درک معنا کار هر بوجهل نیست
این سخن را می گذارم تا زمان دیگری