سفارش تبلیغ
صبا ویژن

//هرچی تو بخوای//

صفحه خانگی پارسی یار درباره

اگر میدانستی!!!!!!!!!!

اگر می دانستی که چقدر دلتنگ تو هستم درجه ی دیوانگی ام را به چشم خود می دیدی
اگر می دانستی که لحظه های حضورت ، تیک تاک ساعت زمان زندگی از کار باز می ایستد
امواج طوفانی نگاهم را که زیر پلکهای پراز اشکم پنهان است حس می کردی
اگر می دانستی که صدای ضربان نفسهایت در قلب بیقرارم ، حکایت دلواپسی ها را نقش می بندد
تمام قصه هایی را که در طول دوبهار برای رؤیاهایم ساختم ، لمس و باور می کردی
اگر می دانستی که طنین ناز صدایت ، فصل فصل کتاب زندگی ام را رنگین و زیبا می کند
آنگاه تمام اشکهای غریبانه ام برای دل شیشه ای و نازکت معنا می شود
اگر می دانستی که لرزش ضربان قلبم برای ضربان قلب عاشقت چگونه هراسان می تپد
عشق را در امواج نگاههای بی تابی و دلنگرانی هایم می دیدی و حقیقت درونم را روشن می گرفتی
اگر می دانستی که چقدر بیقرار و دلتنگ تو و لحظه های شیرین بودن و حس کردنت هستم
تپش موج های عاشقی را در چشمانم حس می کردی و می دانستی که چقدر چشم به راه توام
اگر می دانستی که حتی با وجود بودنت و حس کردنت بازم همیشه و هرلحظه دلتنگ توام
می دیدی که یک دیوانه چگونه برای حضور تو و نفسهایت پرپر می شود و هرلحظه اشک می ریزد
آری من چشم به راه توام ای ماه تابان هستی و بی کسی های عاشقی غریب
من بی تاب و بیقرار لحظه های بودنت هستم ای ستاره ی چشمک زن و روشن شبهای تارم
من زنده به عشق توام ، پایبند به نفس های توام ، و در انتظار حضور دیدگان عاشقت هستم
من با تکرار نفس های تو زنده هستم و با حرفها و لبخندهای آسمانی تو جانی تازه میگیرم
آری من بی تو هیچم ای اولین و آخرین و تنها عشق ماندگار ...................


مناجات

الهی!!!

من نه آنم که زفیض نگاهت چشم بپوشم

و تو نه آنی که گدا را ننوازی به نگاهی

در اگر باز نگردد نرم باز به جایی

پشت دیوار نشینم چون گدایی بر سر راهی

کس بغیر از تو نخواهم چو بخواهی چو نخواهی

باز کن این در که جز این خانه مرا نیست پناهی

یادمان باشد شاید شبی آن چنان آرام گرفتیم

که دیدار فردا ممکن نشود پس به امید فرداها

مبت ها را ذخیره نکنیم/


یادت باشه

 

 

یادت باشه عزیزم،دوست دارم همیشه

 

تو گفتی با نور عشق،زندگی زیبا میشه

 

یادت باشه دلم رو به دست تو سپردم

 

این عشق اسمونی رو هرگز ازیاد نبردم

 

یادت باشه که عشقم ازروی بچه گی نیست

 

دوست دارم می دونی ازروی سادگیم نیست

 

یادت باشه که گاهی فکر شقایق باشی

 

برای من که عاشقم یه یار عاشق باشی

 

یادت باشه همیشه کنار من بمونی

 

کنار تو خوشبختم دلم می خواد بدونی

 

یادت باشه که می خوام برای تو بمونم

 

تا همیشه تا ابد ازتو بگم وازتوبخونم

 

یادت باشه که باتوهمیشه صادقم من

 

اگه برات می میرم بدون که عاشقم من

 

یادت باشه دلم رو هرگز به بازی نگیری

 

دست منو که عاشقم به گرمی عشق بگیری

 

یادت نره که گفتم دوست دارم عزیزم

 

بهار عاشقیمونو به زیر پات می ریزم


دلنوشته

 

می دانم که از هم دوریم و میانمان فاصله است. میدانم بین من و تو دیواریست به بلندای آسمان اما برای با هم بودن نیازی به در کنار هم بودن نیست تو حرفی از من بزنی یا نزنی نامی از من ببری یا نبری یادی از من بکنی یا نکنی من به یادت هستم وباورت گر بشود یانشود در هوایی که نفس های تو نیست نفسم میگیرد.همانقدر که دلهایمان پیش هم باشد کافیست.بگذار فاصله ها خود را به این جدایی ها دلخوش کنند وقتی دلهایمان با هم است خیالی نیست.


دلنوشته

روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی
با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی
همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل
ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست
ای جان من ،مهربانی و محبتهایت،وفاداری و عشق این روزهایت،امیدی است برای خوشبختی فردایت
میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند،مثل یک گل به پاکی چشمهایت،به وسعت دنیای بی همتایت
هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی،امواجی از یاد تو را میخواهم در دریای خاطره های به یادماندنی
همنفسمی، ای که با تو یک نفس عاشقم
همزبانمی، ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه ام را میگویم
حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت، که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند
چه با شوق میخوانم چشمانت را و چه عاشقانه گرفته ایم دستهای هم را
گفتی دستهایم گرم است، گفتم عزیزم این چشمهای تو است که مرا به آتش کشیده است
همه ی دنیا فریاد عشق ما را شنیده است،هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است،
چقدر قلبت زیباست
چه بی انتهاست قصر عشق تو و من چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم ، در کنار تو
تویی که برایم از همه چیز بالاتری و از همه کس عزیزتر
میخوانمت تا دلم آرام بماند