سفارش تبلیغ
صبا ویژن

//هرچی تو بخوای//

صفحه خانگی پارسی یار درباره

واست می میرم یا حسین غربت کربلا یا حسین

9138979781

یکی سیراب یکی تشنه

یکی تو دستشه تشنه

یکی از آب محرومه

یکی آروم لب چشمه

یکی تو فکر ناموسش

یکی تو فکر دین و قاموسش

یکی فکر یه انگشتر

شده خوابش و کابوسش

یکی سر روی سجاده س

 پر از عشق و آزاده س

یه مرد این ور یکی اون ور

واسه نامردی آمادس

واست می میرم یا حسین

غربت کربلا یا حسین

حسین عزیز علی و

فاطمه ی زهرا حسین

زینب پریشون حسین

دلش پر خونه حسین

از قصه ی دوری تو

رقیه گریونه حسین

 

یکی ظالم یکی مظلوم

یکی اشکاش شده معلوم

یکی میخنده از شادی

یکی ناراحت و مظلوم

 یکی انگار توی خوابه

یکی بی تاب بی تابه

یکی غرق فرات اما

یکی بی آب آبه

یکی دنبال داداشش

امیدواره هنوز باشه

یکی داد میزنه بابا

ولی سکوت پاداشش

یکی با غم هم آغوشه

یکی هی باده می نوشه

یکی شلاق یکی سیلی

یکی فریاد خاموشه

واست می میرم یا حسین

غربت کربلا یا حسین

حسین عزیز علی و

فاطمه ی زهرا حسین

زینب پریشون حسین

دلش پر خونه حسین

از قصه ی دوری تو

رقیه گریونه حسین


ماه خون ماه قیام یا محرم السلام

ماه خون ماه قیام

یا محرم السلام

سر به سر عشق و پیام

یا محرم السلام

ای سراپای وجودت شور عش

ای فضایت عشق روحت طور عشق

هرکه آمد باتو شد مسرور عشق

ای همه عشق تمام

یا محرم السلام

ای سعادت آیه ی منشور تو

نور عالم از شعاع نور تو

ای شهادت مقصد و منظور تو

ای وجودت بادوام یا محرم السلام

کربلا را در تو می جوییم ما

قلب ها را باتو می شوییم ما

درد ها را باتو می گوییم ما

دم بدم هر صبح و شام

یا محرم السلام

ای کتاب محکم عشق حسین

وی نو اسم اعظم عشق حسین

ای محرم عالم عشق حسین

خوش ترین نام و کلام

یا محرم السلام

ای گواه زخم جانکاه حسین

ای مسیر عشق تو راه حسین

آبروداری زدرگاه حسین

ای سرا پا احترام

یا محرم السلام

در تو پنهان راز های خفته است

قصه های گفته ات ناگفته است

ماجرایت هرچقدر آشفته است

شد کتاب ناتمام

یا محرم السلام

کعبه ی عشق هزاران عاقلی

ساحل عشق هزاران عاسقی

داستان جنگ حق و باطلی

سکه عشقت بنام یا

محرم السلام

  حسین

کریمی 

 کریمی


سلام به تک تک دوستان خوبم در پارسی بلوگ

  

حسین

  

حسین

  

یارب ز غم حسین بی تابم کــــن

چون شمع بزن آتش وآبم کـــــن

با جلوه ی روی او زمان   مـــــردن

غم از دل من بگیر و شادم کــــن

 

سلام به تک تک دوستان خوبم در پارسی بلوگ.

 ماه محرم را به شما عزاداران حسینی تسلیت و

 عرض می کنم.

 

 

کریمی

 علی


سؤالاتی که جواب دادن به آن آسان نیست

تنهایی

 

شما جواب این سوالات و بدید!!!

چرا منی که سنی ازم گذشت دوست دارم به زیردستام ستم کنم؟

 

چرا احساسات دیگران و زیر پا له و خورد می کنم؟

 

چرا به خواسته های دیگران احترام نمی گذارم در صورتی  که باید اونا به خواسته هام احترام بگذارند؟!

 

چرا دوست دارم چیزایی و فرزندام داشته باشند که خودم در کودکی داشته ام؟

 

چرا زمانی که بر نفع منه فرزندم و بادیگران مقایسه میکنم؟

 

چرا باید فرزندم را سرکوب کنم که نتونه با خواسته هاش برسه؟

 

چرا باید فرزندم را در سن یا زمانی که آسایش حق اوست، با مشکلات رو برویش کنم؟

 

چرا می خواهم به اجبار او را با مشکلات خودم روبرو سازم در حالی که برای او مضر است؟!

 

چرا.........................................................؟

 

چرا.........................................................؟

 

چرا.........................................................؟

 

چرا.........................................................؟

 

چرا.........................................................؟

 

چرا.........................................................؟

 

چرا.........................................................؟

 

چرا.........................................................؟

 

واقعاَ چرا؟؟؟؟؟؟؟

چه کسی به جواب این سؤالات فکر می کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

کسی که این سؤالات و تو ذهنش پرورانده از کجا جواب سؤالاتش و بپرسه؟

 

چرا باوادار کردن فرزندانمان به انجام کار هایی که به ظاهر کمک به آینده است اما؟..................................

 

چرا با انجام این ظلم ها به حق فرزندانمان آنها را هر سال، هر ماه، هر هفته، هر روز، هر ساعت، هر دقیقه وحتی هر ثانیه، وادار به درخواست مرگ کنند و از ما تصویری دیو مانند در ذهنشان بسازند؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آنها باید از چه کس یا کسانی تقاضای کمک کنند؟؟؟؟؟

 

این بود گلایه ی بعضی از نوجوانان از فلک!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

و خلاصه ای از طرف آنها:

ـــ چرا به دنیا آمدیم که مورد ظلم و ستم بزرگترها قرار بگیریم؟

 

واین است گلایه ی من از فلک:

که ای فلــــــــــــــــــــــک چرا زود دیر میشود؟

 

ت


عمر زود می گذرد چگونه از آن استفاده کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عمر ما چون تند بادی برفت و گویی خواب بود

وان بنای آرزو ها خانه ای بر آب بود

 

وه چه شب ها دولت بیدار بر در حلقه زد

لیکن از ناهوشیاری بخت ما در خواب بود

 

از دل گوری شنیدم پند قارون را بگفت:

در کف دنیا پرستان سیم و زر ساماب بود

 

روشنی ها در پریشانی بود دل بد نکن

هر کجا ویرانه ای دیدم پر ار مهتاب بود

 

گفت بامن مردم چشمم که قحط مردمیست

جست و جو کردم بسی این کیمیا کم یاب بود

 

موج بنیان کَن شو و دریای طوفانخیز باش

مرگ برآنکس که عمری رفت و خود مرداب بود

 

دولت شبها و توفیق دعا از دست رفت

لحظه ی معراج ما آن لحظه های ناب بود